از چند روز قبل از سال تحویل همش دل دل می کردم که زودتر عید بیاد و بریم تهران خونه ی خالم آخه هر وقت میریم خونشون کلی بهمون خوش می گذره کلی برنامه ریزی کرده بودم که رفتیم خونه ی خاله چیکار کنیم ، کجا بریم و خلاصه سال تحویل شد و روز چهارم عید رفتیم تهران از فرودگاه یه تاکسی گرفتیم مستقیم تا فرمانیه آخه خونهی خالم فرمانیس وقتی رسیدیم اونجا دیدیم خاله و شوهرش کلی تدارک دیدن واسه ما یه شام مفصل و حسابی که بهتره زیاد نگم که دلتون نخواد بعد رفتیم کلی بازی و تفریح و فرداش تصمیم گرفتیم بریم تهران گردی برنامه اون روز دریاچه چیتگر بود چقدر قشنگ و جذاب بود کلی هم دوچرخه سواری کردیم اونجا روز بعد رفتیم ایران مال و هم کلی بهمون خوش گذشت و هم کلی خرید کردیم روز سوم جایی نرفتیم و فقط تو خونه کلی تفریح و سر به سر هم گذاشتیم روز چهارم تصمیم بر این شد بریم و کاخ سعدآباد رو بازدید کنیم اونجا هم کلی خوش گذشت واقعاً که هر وقت میریم تهران روحیه من کلی عوض میشه یه روز خاله بساط منقل و کباب رو ردیف
آخرین جستجو ها